عاقا ما رفته بودیم مشهد .. دوس دخترم زنگید گفت که فردا اوناهم میرسن .. ما رفتیم بیرون یه چرخی بزنیم .. یه همشهری ای .. عاشنایی چیزی پیدا کنیم .. تنهایی منفجر نشیم ... یعنی سگ هم پر نمیزدا ..
حالا فرداش که دوس دخترم رسیده . رفتیم بیرون .. خداسرشاهده .. تمام فک و فامیل ..دوست و عاشنا رو اونجا دیدم .. یعنی تنها کسی که ندیدم ..عاقاجونم بود که 5 سال پیش فوت کرده بود ...