امروز خوش حال خندون بودم که یهویی دلم برا عشقم تنگ شد گوشیمو دراوردم بهش زنگ بزنم تاگذاشتمش درگوشم موتوری اومد گوشیمو زد اقازنگ زدم بهش جواب نداد منم رفتم خطمو سوزوندم حالا جالب اینجاس که داشتم میرفتم خونه ساکمو وردارم برم باشگاه دیدم رفیقم اومده گوشیمو داده بعد میگه رمزشو بلد نبودم بازکنم اوردمش که بازش کنی برم اقا جاتون خالی چه کتکی زدم بهش تازه موتورشم گرفتم گذاشتم توانباری تادوباره بیاد یکم بزنمش بعدبگم بادم شیربازی نکن...