دیروز رفتم خونه دوستم ، تازه واسه دایی اش زن گرفته بودند و مادبزرگ دوستم و عروس تازه بغل هم نشسته بودند....
.
.
.
*اومدم شوخی کنم خیر سرم*:))
من : مامانی مبارک باشه عروس گرفتید چرا نیومدید خواستگاری من ؟:))
مادربزرگ : خواستگاری نرفتیم دزدیمش... :))
من : دزد ناشی به کاهدون می زنه ...:)))
.
.
5 ثانیه بعد...
من:l
مامانی:l
عروس جدید:(((
لهههنت بر دهانی که ذرت پرت میکندددددد....