کلاسو گذاشته بودیم رو سرمون (انگار ک وسط کلاس یکی بمب ترکونده باشه)از شانس قشنگ ما اون روز بازرس اومده بود مدرسه وختی بازرسه از کنار کلاس ما رد شد از بس ک کلاش شلوغ بود عصبانی شد فشارش رفت تا پلوتون ، اومد تو کلاس ی نفرو بیرون کرد ...
بعد که یه خورده آرووم شد برگشت گفت دبیرتون کو؟
یکی از بچه ها اون ته پاشد گفت :عاقا ا اجازه....انداختیدش بیرون
من :))
بازرس o__*
دبیرمون :ا