خدا هیج مسلمونی رو اینجور ضایع نکنه
امروز رفته بودم آزمایشگاه از قضا سرماخورده هم بودم پشت سرهم عطسه از اون عطسه هاااااااااا که درو دیوارو میلرزونه، عین خانمای متشخص 1 دستمال گنده گرفته بودم جلو دماغ و دهنم که مثلا یه وقت کسی مبتلا نشه ووو عطسس دیگه یهویی میادووووووو همه جارو به گند میکشونه
خلاصه جونم واستون بگه اونجاهم شلوووووغ منم خیلی شیک نشسته بودمو پام روی پام یهویی یه عطسه اومدو هچچچچچچچچچچیییییییییی یهو همه برگشتن سمتمو چشمتون روز بد نبینه هرچی محتویات سبز رنگ بود از زیر دستمال آویزون شده بودوووو (ااوووععع حالم بهم خورد) بلههههههههههههه دیگه آبرویی نمونده بود که بخوام برم افق همونجا نشستمو خودمو زدم به کوچه علی چپ.