این معلم ریاضی ما چند روز پیش اومد پا تخته نوشت که ریاضی رو چه جور قبول شیم و اینا بعد گفت از الان شروع به خوندن کنید برا نوبت دوم و ی مثال برامون زد که ما اونموقع مداحی میکردیم و شیش ماه قبل ماه محرم تمرین میکردیم و اخر سر موقع مداحی پوتوق میزنیم بچه ها فهمیدن اشتپ کرده و خنده ریز میکردن که من گفتم اقا پتوق نعع توپوق
که بچه ها هلی کوفتری زدند برا 5 دقیقه داشتن بهش میخندیدن (خودم دلم براش سوخت که ضایعش کردم)
که اخر سر هم بچه ها رو نتونست ساکت کنه تو همون شلوغی برگشت گفت اقای بوووق (فامیلم رو صدا زد) و گفت اگر بخواهی در درس ریاضی قبول شوی باید به این نکات روی تخته توجه کنید ضایع شد جوری که اگه با افتابه پپسی میخورد شدت ضایع شدنش کمتر بود اصن قیافش سرخ شد