دیروز گربمون گیر کرده بود حیاط همسایمون خیلی هم ترسیده بود..
از شانس بدش همسایمون در حیاط رو بست!!
ما هم رومون نمیشد بریم درشون رو بزنیم بگیم که گربمون حیاطتون گیر کرده اخر سر قرار شد یه دمپایی بندازیم حیاطشون که بعدش بابام بره درشون رو بزنه بگه دمپاییمون افتاده که اونا هم درو باز کنن گربه بیاد بیرون...
خلاصه دمپایی انداخته شد..
بابای منم رفت...
همین که همسایه درو باز کرد گربه مثل موشک اومد بیرون در رفت..
همسایمون ترسید گفت وااااای گربه بود؟؟؟
بابای منم هل کرد گفت نه دمپایی بود...
دیگه قیافه هارو نمیکشم خودتون حدس بزنید..خخخخخخخخخخ