یه روز تو یه جمع نشته بودم همه هم خیلی شیک و مجلسی داشتن با هم میحرفیدن عاقا ما همین طور که نشسته بودیم دلمون هوس میوه کرد اومدیم که خم شیم از رو میز یه پرتغال برداریم ناگهان خخخرررررتتتت خشتک شلوارمون پاره شد مارو بگو از خجالت صورتمون مث توت فرنگی قرمز...
دیگه باقیشم خودتون تصور کنید...
تویه جمع...
میوه...
خخخخخخررررررتتتتتت...
توت فرنگی...