خاطرات خنده دار نویسنده : طنز پرداز تاریخ : چهارشنبه 14 بهمن 1394 نظرات 0 پریشب داشتیم خانوادگی پلنگ صورتی نیگا می کردیم. یهو این پلنگه کیکشو پرت کرد هوا چسبید به سقف داداشم از تعجب یهو پروند: کیکه سقفید به چسب !!! منم بی جنبه، زمینو داشتم گاز میگرفتم! خو زبونش نچرخید دیگه لینک ثابت