یادمه زمان گودزیلایی البته گودزیلای اون موقع ها با الانا فرق میکرداااا خلاصه بچه که بودیم با سه تا از دختر خاله هام یا زور پول رو هم گذاشتیم و با هزار زحمت و ترفند از خونه رفتیم بیرون خیلی شیک رفتیم توی یه فلافلی و یه دونه ساندویچ سفارش دادیم و با کلی ذوق نشستیم تا اماده بشه بعد که بهمون داد ساندویچ رو به 4قسمت تقسیم کردیم صاب مغازه یه جوری مارو نگاه کرد ککه از بچه های دم دستگاه شکیب رو دیده ولی خیلی چسبید
فکر بدم نکنید خو بچه بودیم
خوب شد از اون محل رفتیم
بکوب لایکو تا بچگیام شاد شه