چند شبیا گودزیلا عموم اومدن خونمون ازبس اذیت میکرد دیگه هرچی میخواست بهش میدادم حتی ماشین حساب عزیزمو...
فرداشبش خونه عمه خانوم بودیم همه. دیدم گودزیلامون داره گریه میکنه میگه من ماشین حساب میخوام!!!! مامانش میگه حالا کی ماشین حساب داره که تو میخوای ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میگه خاله منیره ی احمق
اینم جواب خوبیامه......