ترم اخر که بودیم استاد گفته بود برا درس حشره شناسی پنج تا حشره پیدا کنین ,
خشک کنین و سالم بیارین دانشگاه
با کلی ارتیست بازی 5 تا حشره زنده پیدا کردم
اما سخت ترین جاش خشک کردن اینا بود منم وسواااااااااااااااااااااس
داشت حالم بهم میخورد
که ناگهان فکری از ذهن مشوشم ساتع شد(املا و انشام همیشه بیست بود)
ی مقوا برداشتم و روش مقادیر زیادی چسب ریختم و حشرات بد بختو ول کردم رو مقوا
چشتون روز بد نبینه فرداش که بردم دانشگاه شاخکای سوسکه هنوز تکون میخورد
تصور قیافه استاد وبچه ها با خودتون
من :)
سوسکه زنده >:)
استاد oO