با مامانم رفته بودیم بانک.ماشینمون رو فروخته بودیم و میخواستیم چکش رو نقد کنیم.چون مبلغش بالا بود کارمنده گفت باید اول رئیس تائید کنه.من چکو بداشتم رفتم سمت میز رئیس.سلام کردم و گفتم گفتن باید شما تائیدش کنید و چک رو گذاشتم جلوش.اونم خیلی گرم برخورد کرد و بعد گفت:
میشه لطفا شماره رسید فلانو بگی؟
من اول نفهمیدم منظورش کدوم شمارس.یه نگاه به کاغذای تو دستم کردم یه نگاه به رئیس
رئیس خودش دو رقم اولو گفت.یه نگاه دیگه به کاغذ تو دستم کردم شماره مورد نظر رو پیدا کردم!دورقم اول رو خودم هم تکرار کردم!بعد دیدم رئیس قبل از من دورقم دومو هم گفت!گفتم لابد داره با من چک میکنه ببینه درسته یا نه
خلاصه منم تکرار کردم.عدده طولانی بود و هی رئیس میگفت هی من میگفتم.وسطاش دیدم رئیسه داره از خنده قرمز میشه و به زور داره خودشو کنترل میکنه که نخنده.یه دفعه دوتا عدد گفت که من هرچی گشتم تو عددام پیداش نکردم!گیج شده بودم گفتم نههههه!!!!!!و دورقم صحیح رو گفتم!باز دیدم دو رقم دیگه گفت که من نداشتم!این ماجرا یکی دوبار دیگه هم تکرار شد.من کلا گیج شده بودم و دیگه هیچی نمیگفتم!
یه دفعه دیدم رئیسه گفت خب دیگه کارنداری؟خدافظ
تازه دوزاریم افتاد که دوساعت داشته با هندزفری با تلفن حرف میزده خدااااااااااااااااااا
حالا یکی بیاد منو این رئیسو جمع کنه.هیچکدوم نمیتونستیم خندمونو کنترل کنیم.بیچاره چقدم ازم عذرخواهی کرد:|