•••°•••°•••°حـــــامـــــد 72 یا (| Ԑ |/|/ @ # •••°تــولــدم نــزدیــکــه
کیلیپس سارا تو حلقوم کامران اگه دروغ بگم ناموسا o_0
دیروز تو اتاقم داشتم تو 4جک دور دور میکردم که دیدم کامران پست گذاشت که راجع به امتحان های ما4جوکی ها بود ^_^
منم دیدم پُستش قشنگه با خنده و یه قیافه اینجوری ^_^ داد زدم:
ماااااااماااااااان بیااااااااااا کامران پست گذاشته ,
مامانم : چی شده حالا نمیری از خنده ^_^
مامانمم شروع کرد خوندن پست کامران رسید به آخراش اونجایی که کامران نوشته بود :
"پاشو پاشو بچه خر خون باید جشن بگیریم , بریم یه قلیون بزنیم که نیکوتینم افتاده "
مامانم با یه قیافه اینجوری O_o ب من نگاه کرد و گف:
طوله سگ حالا با کامران و امیر محمد میرید قهوه خونه ؟؟ هان ؟؟
من: 0_0 یا حضرت یعقوب من غلط بخورم , من چند روزه از خونه بیرون نرفتم که !!
مامانم: بووووق نخور , آدرس خونه کامران اینا رو بده ببینم
من: 0_0 من نمیدونم مادرم , اصن من غلط کردم , ببخشید
هیچی دیگه کامران جان داداش آب از سر من گذشت چون من امشب تو پارکم
ولی تو مواظب خودت باش چون مامانم بدجور شاکی از دستت , داره میاد خونتون , مثل اینکه با مامانت کار فوری داره خخخخخخخ ^_^