دوران طفولیتمون شوهر عمه ام اومده بود خونه مون بعد دقیقا یادم نیست واسه چی به من و داداش بزرگم که اون موقع فوقش 7 سال داشت تیکه پروند آقا ما هم که حساس!!!!!! داداشم گفت زونبه(من) پا شو. مامنم گفت عزیزانم کجا(عزیزم رو واسه دلخوشی خودم نوشتم دیگه اون موقع منت سرمون میذاشتن با اسم حیوون صدامون میکردن چون از بس..... بودیم) ما: برای یاری رساندن به ضعفا!!!!! بعد رفتیم بیرون کفش شوهر عمه رو جیم فنگ، گوشه حیاط داداشم یه کاری توش کرد روم به دیوار جیش کرد، کفش رو گذاشتیم سر جای اولیش .آقا این اومد کفش رو پوشید دید خیسه بعدش ما کتک رو نوش جان کردیم یه شبم بالای درخت خوابیدیم(خنده شیطانی) ولی اینم بگم که تا الان که 20 سال گذشته همه فکر میکنن آب ریختیم تو کفش!!!!!عزیزانم از اینکارا نکنین محض احتیاط اگه کردینم باید پوست کرگدن داشته باشین تا از زیر شکنجه مامانتون زنده بیرون بیایین. دارین؟