عاقا ماروز اولي كه استخدام شديم آنچنان سوتي بزرگي دادم كه تو تاريخ طبري ثيت شد(ادبياتم تو حلقتون)
خودكارم رو ميز بود تابرگشتم نيست ونابود شده بود.به ميز كناريم كه آقايي بود به اسم آقاي صابوني گفتم ببخشيد شما خودكارمنو نديدي؟
ايشان فرمودند خير.خواستم بگم پس آقاي اميدي خودكار منو برداشته گفتم پس حتما آقاي اميدي صابون منو برداشته
ديگه چيزي براي جويدن رو زمين باقي نمونده بود منم دندونام ريخته از داندانپزشكي افق اين مطلب براتون ميفرستم.