یه رفیق دارم یه ذره بگی نگی مثل خودم گیج میزنه و عقل درست و حسابی نداره یه روز رفته تو خیابون جلو دختر مردم و گرفته و ازش شماره خواسته یارو هم برگشته چندتا فش ناموسی آبدار نثارش کرده بعد اومده به من میگه:
اگر با من نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی
منم همون جا گرفتم یه فصل کتکش زدم بعد گفتم ببین منم دوستت دارم که میزنمت طبق همون شعری که خوندی که اگر با من نبودش ...
لامصب آدم نشد که ! هر روز میره تو همون ایستگاهی که دختره رو دیده بود منتظرش میمونه...
رفیق کله شقه ما داریم؟!! :(