اندر احوالات من درخوابگاه:
آقا کلیپس سارا دختر همساده حامدینا... اصن چرا کلیپس اون؟ ایشش دختره نکبت با اون کلیپس کج و کوله ش! کلیپس خودم تو حلقتون اگه دروغ بگم!
یه صبح تو خوابگاه پا شدم آماده شم برم دانشگاه، شبش تا پاسی از شب( ادبیاتو داشتی؟) بیدار بودم واسه همین گیج خواب بودم رفتم دستشویی طبق معمول قرق بود( مردم قرق یعنی إشغال) خلاصه رفتم تو آشپزخونه که مسواک بزنم و صورتمو بشورم و باز طبق معمول خمیردندون نداشتم(چیه خو؟ دانشجو بودم، زیر خط فقر کله ملق میزدم) نمکدونو ورداشتم پاشیدم رو مسواک و زدم به دندونام، آغا چشتون روز بد نبینه یهو دیدم مث اژدها داره آتیش از دهنم میباره! نگو یه دست شیکسته ای نمکدون و فلفلدونو گذاشته بود کنار هم! منم که گیج و خوابالو! هیچی دیگه اونروز تو دانشگاه هرکی منو می دید میگفت: عه پروتز کردی لباتو؟! 0_0