یادش بخیر کلاس پنجم بودیم تیزهوشان مرحله اول که قبول شدیم مدیرمون به عنوان تشویق برامون معلم گرفته بود که مرحله دومم هم قبول شیم.حالا این کلاسا مختلت(مخطلت-مخطلط-مختلط)بود.یه روز سرکلاس بودیم تا معلممون بیاد داشتیم شلوغ کاری میکردیم کفش من لیز بود با صورت اومدم پایین ولی کلاس شلوغ بود کسی حواسش به من نبود منم چهار دستو پا از در کلاس خارج شدم و کنار در از بیرون نشستم خندیدم.
خو چیکار کنم پا میشدم ضایه(زایه-ذایه-زایح-ذایخ-ضایح)بود:|