دیروز صبح زود داشتم میرفتم مدرسه که امتحان بدم خیـــــــــــــــــــلی هم سرد بود!!
همجام خلوت بود خلوت خلوت
منم بلند بلند برا خودم اهنگ میخوندم:
بووووووو سرده کاپشنم کووووووو
حتی یه پولیورم باشه ممنون
دوس دارم سریع بزنم بیرون
اخه می ترسم که برفا اب بشن زود
یهو یکی گفت: اهااااااااا بعد باهام همخونی کرد!!
برگشتم دیدم 3تا پسر پشت سرم هستن دو تاشون ریسه رفته بودن از خنده
یکی شونم همچنان میخوند:|
هیچی دیگه صبح زودم بود در افق هنوز بسته بود مجبور شدم سرمو بندازم پایین به راهم ادامه بدم..
اون سه تام همچنان پشت سرم:)))))
اخه من موندم او سه تا صبح به اون زودی که هیشکی نبود چه جوری پیداشون شد؟هان؟:(((((