سال دوم دبيرستان بوديم زنگ آمار بود گروهي نشسته بوديم يکي ازبچه ها ادامس اورده بود تعارف کرد همه برداشتيم معلمم ازاون سختگيرا که نبايد سرکلاسش نفسم بکشي
عاقا ديديم يکي ازبچه هاپاشد رفت سمت دبير فهميديم ميخوادسوال بپرسه کنجکاوبوديم که ببينيم چي ميپرسه اخه اگه سوالي داشت مربوط ب همه ي گروه بود
عاقا دهنشوبازکردن همانا و ادامس پريدن تو صورت معلم همانا
يعني دختره سرجاش خشک شد
قيافه ي معلم:|
قيافه دختره:+
فقط نميدونم چرا دختره 3جلسه سرکلاس نيومد
:©