K : E @@@@@
رفتم برای چندتا رفیقام فیزیک بگم , تو خونه نشسته بودیم که بابام زنگ زد
من : بچه ها بابامه ، ناموسن یه دقیقه خفه شید
بچه ها : ^_^ ^_^ ^_^
من : اوفی ی ی ی سلام بابای خودم ، چطوری مرد ؟؟
بابام : گه نخور گوساله خواستی بیای خونه نون بخر نون نداریم
بچه ها : کامران سیگارتو که کشیدی قلیون رو هم بیار بکشیم
من : 0_o پدر سگا خفه شید
بابام : بوق بوق بوق شده داری قلیون میکشی ؟؟ جرأت داری اطرف خونه پیدات بشه لنگ راستمو تا زانو میکنم تو حلقت
من : الو الو الووو o_0
شب با ترس و لز رفتم خونه دیدم همه راحت و آروم نشستن ^_^
رسیدم وسط اتاق در راه رو بسته شد 0_o
معبودااا خودت کمک کن
بابام یه چماق پشت متکا دراورد مامانم با قابلم از تو آشپز خونه افتادن دنبالم ،یا جد جکی جان فرارررر , گوشه اتاق کنار کامپیوتر گیرم آوردن
مامانم به بابام : آقا مواظب دکمه اینترش باش خطر ناکه , نکنش تو حلقت o_0
من : ناموسن بترسید از روز رستاخیز برام پاپوش درست کردن ^_^
مامان و بابام : حمله ه ه ه
آخ آخ آخخخخخ
اینجا اورژانس داغونم ، داغون
به همین دکمه اینتر قسم شوکایت میکنم ، تازه یارانم رو هم بهم نمیدن ^_^