یکی از دوستام عاشق یه دختره بود خیلی همو دوست داشتن بعد از یه مدت دختره رفت با یکی دیگه ازدواج کرد.دوستم اومده بود پیشم سرشو گذاشته بود رو زانوهام گریه میکرد و میگفت:عشق و عاشقی همش دروغه!دیگه میخوام مثل تو باشم عاشق نشم; وابسته نشم; پست باشم; اشغال باشم; عوضی باشم; مثل لاشخورا زندگی کنم! مونده بودم دلداریش بدم یا بزنم لهش کنم...