***صرفن جهت خنده***
سر کلاس شیمی بودیم.
هی داشتم بغل دستیمو اذیت میکردم. از این بچه خرخونا بود! بلند شد اعتزاض کنه از دست من!
با صدای بلند گفت: واییییی مامانم اینا از دست این!
حساب کن ی پسره هیکلی اینو بگه=))
کلاس ترکید =))
دبیره هم اینقد خندید دیگه درس نداد! ^_^