عاقایه روزسرکلاس عربی صحبت میکردیم دبیرمون گفت اگه حرفی است بفرمایید بیرون وقتی تموم شدبیایید سرکلاس. بچه هام نامردی نکردند همه باهم رفتیم بیرون تا اون باشه وبه ما نگه بریدبیرون. ماآدمای تعارفی نیستیم بخدا...
به گلبولای سفیدم قسم به پایه ی میز عسلی حامد اینا سوگند به دکمه ی اینتر کامران اینا پیمان ااا دیگه چقد قسم بخورم باو تا اخر زنگم برنگشتیم کلاس ^__^