خاطرات خنده دار نویسنده : طنز پرداز تاریخ : چهارشنبه 21 بهمن 1394 نظرات 0 اون روز رفته بودم لوازم تحریر فروشی بابای دوستم می خواستم بگم :من بغل دستی دخترتون هستم گفتم:من پیش دستی دخترتون هستم:ا من0_0 پیش دستی0_0 دوستم^_^ لینک ثابت