آقا من بچه بودم دم ظهر بود بابام با مامانم دعواش شد من گفتم بابا دعوا نکن جون من بابام گفت بیا برو بیرون گمشو منم خیال کردم باید برم بیرون گمشم رفتم بیرون گم شدم بعد شب تو پارک بودم دیدم بابا مث ازرائیل داره میاد زدم به چاکو الفرار افتاد دنبالمو منو گرفتو حسابی ماس مالی داد
اوسکولم خودتونید