یه هفته ای رفتم مسافرت وقتی برگشتم ابجی کوچیکم(گودزیلا) پرید بغلم گفت داداشی خیلی دلم واست تنگ شده بود خوب شد که برگشتی جات خالی بود...
بعد عصر همون روز(طبق معمول)سر یه موضوعی بحثمون شد گفت اه کاش برنمیگشتی 2روز از دستت راحت بودیم...
من:0-0
ثبات شخصیت ابجیم:^-^
دلتنگی دهه 80تادیا:*-*