•••°•••°•••°حـــــامـــــد 72 یا (| Ԑ |/|/ @ # •••°•••°•••°
کیلیپس دختر همسایمون تو چشماتون اگه دروغ بگم ^_^
رفیقم با مخاطب خاصش دعوا کرده بود بعد با ی تیریپ خسته وداغونی اومده بود پیش من ^_^
حالا من بهش میگم گوشیتو بده من باهاش صحبت کنم راضیش میکنم دوباره آشتی کنید ه_ه
دوستمم گوشیشو داد بهم حالا ساعت چنده ؟ یک ربع ب 12 شب ^_^
من: کیمیا خانوم مرتضی ناراحته ^_^ زشته بابا شما 3 ساله باهمید.این بچه بازیا چیه درمیارید ؟؟
کیمیا:نه آقا حامد من امشب خودکشی میکنم 0_0
من: دیونه شدی ؟؟ میگم مرتضی میمیره اگه این کار رو بکنیدO_o
کیمیا: دیگه نمیتونم راس ساعت12 خودکشی میکنم حلالم کنید0_0
من: موری داداش این زده ب سیم آخر تصمیم خودشو گرفته ^_^
حالا هی دختره 5دیقه ب 5دیقه اس میده من 5 دقیه دیگه خودکشی میکنم....من3دقیقه دیگه خودکشی میکنم ^_^
ساعت 12:59 دقیه بود که دختره اس داده من 1 دقیقه دیگه خودکشی میکنم به مرتضی بگید دوسش دارم
مرتضی هم سریع گوشی رو گرفت ازم گف: کیمیا منم میمیرم واست منم میرم خودکشی میکنم
کیمیا:مرتضی نه . اصن بیا بیخیال شیم. اشتباه از من بود و ..........
الانم ساعت 11 صبح این به اون میگه تو اول قطع کن اون ب این میگه نه تو اول قطع کن
اینا روانی اَن به پایه همین میز عسلیمون قسم ^_^