آقا این شیر ظرفشوییمون برق داشت هرکی دست میزد بهش یه متر میپرید هوا.ولی من میرفتم شیر رو بتدست میگرفتم.اصلا از جریان برق تو بدنم لذت میبردم.فقط نمیدونم چرا مامانم با بابام سریع یه جلسه تو اتاقشون تشکیل دادن.بعدشم منو تواتاقم زندانی کردن.و دارن به بیمازستان محل تولدم وچند تاآزمایشگاه زنگ میزنن.یعنی ممکنه از یه خانواده دیگه باشم؟شایدم سیاره دیگه!