عاغا یه بار خونمون پر مهمون بود دختر همسایمون (که از 6 ماهگی تا الان که دوم میخونه) خونه ما بود اینقد سرم شولوغ بود که نگو بش گفتم روحینا برو خونتون بد صدای بستن درو شنیدم فک کردم رفه همین که اومدم سالن دیدم تو بغل عموم نشسته!!!منو میگی؟؟؟یه ژست عصبانی گرفتم خواسم بگم روحینا چرا اینجایی اشتب شد گفم روحینا اینجا چرایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ینی سقف خونه رف هواااااا از اون روز پسرای فامیل که منو میبینن میگن آی لیل اینجا چرایی؟؟؟؟