میخواستم برای اولین بار با یکی از دخترای کلاسمون صحبت کنم روی صندلی نشسته بودم که وارد شد منم صداش زدم(دستو پام داشت میلرزید چشمام اشک زده بود قلبم داشت از کلم میزد بیرون)اونم وایساد منم میخواستم بلند شم برم جلو پام به صندلی گیر کرد یه عان دیدم وسط زمین و هوا افقی شدم بعد محکم خوردم به صندلیای ردیف جلو آقا دهنم پر خون شد کل کلاس داشت هلیکوپتری می زد