وسط مجلس ختم یکی از اشنایان بودم حوصلم سر رفته بود باگوشیم (جی ال ایکیس راحت تو جیب جا میشه و سیم کارت همراه اول اینتر نت بسیار پر سرعت)داشتم تو4jok میچرخیدم یه مطلب فوق العاده خنده دار خوندم نتونستم جلو خندمو بگیرم بعد به سرعت نور خندمو به گریه تبدیل کردم بابام که کنار بود از تعجب چشماش 4 تا شده بود بعد همه یهو ساکت شدن منو نگاه میکردن تازه یکی اومد بهم آب قند هم داد. یعنی عجیب خلایقی هسیم ها.........................