چند وقت پیش تو مترو واستاده بودم، تو اون شلوغی یهو حس کردم
یه نیروی عجیبی داره منو با خودش به سمت در میکشه
هر چی به دور و برم نگاه کردم دیدم نه،کسی منو هول نمیده
پیش خودم گفتم خووودایا، اینجا چه خبره؟
ینی من دارم به کجا میرم؟!عایا این بخشی از تقدیر من است؟؟!!
بعد که یکم بیشتر دقت کردم
دیدم سگک کمربند یه یارویی گیر کرده بوده به جیب شلوارم!!!
اصن من دیگه حرفی ندارم!!!!!