زنگ آخر خورده بود ، خیلی نامحسوس رفتم دسشوییه معلما حالا دیدم یکی دسشوییه رفتم پشت قایم شدم تا بیاد بیرون ، بعععله خانوم پفیه (معلم عربی)^_^
شروع کرد به آرایش کردن از بس مژه هاش کوتا بود اون چرتکه ی ریمل نمیرسید به مژه هاش انگشتشو کرد توی ریملا زد قشنگ زد به مژه های بالایی و پایینی ^_^
وااای داشتم میترکیدم ، بعدش اضافه های ریمل که روی دستش مونده بودو زد به کفشاش که تمیز با همین روند انگشتی کل صورتشو آرایش کرد هی میخواستم برم جلو مچشو بگیرم با خودم گفتم الان ناظمه میاد پدرمو درمیاره از این ور مچ این عربیه رو میگیرم آخرشم دل و زدم به دریا و نرفتم^_^(ترسو هم خودتون بابا ریسکش بالاس!!)
دیگه نتونستم جلوی خندم و بگیرم ذااارت زدم زیر خنده چشای معلمه دو تا شد بعدشم چون فهمید کسی اونجایه الفرار ولی خب پاتوق آرایش کردنشو عوض کرده دفعه ی ایشالا با تجهیزات بیشتر( گوشی و دوربین و...)میرم تا کمدی ترین کلیپ دنیا تولید شه به امید آن روز ...