K : E @@@@@
امرو داشتیم غذا کوفت میکردیم داداشم گف : بابا به نظرت شما و مامان بیشتر همو میشناسید یا کامران و الهام؟
بابام : گه نخور گوساله , میام لنگ راستمو میکنم تو دماغتا
من : اوفففف از این جواب دندون شکن
مامان : وااا معلوم ما بیشتر رو هم شناخت داریم تا این جوجه عاشقا ^_^
داداشم : خب پس بابا و کامران برن بیرون من چندتا سوال از مامان و الهام میپرسم بعد کامران و بابا بیان داخل
من : ای تو روح عمت گوساله ^_^ منو بابالی رفتیم بیرون
بابام : کامران بابا میدونی که اگر من باختم باید یه هفته تو جوب بخوابی ؟؟
آب دهنمو قورت دادم : اوره بابالی
بابام : آورین آورین
داداشم : کامران بابا بیاید داخل
داداشم : خب سوال اول غذای مورد علاقه ؟؟ من : تخم مرغ سیب زمینی الهام ^_^ , بابام: کوبیده ی اصغر آقا ^_^
داداشم : تفریح مورد علاقه ؟ من : بازی کامپیوتری , بابام : حل جدول
مامان به بابام : چشماتو از کاسه در میارم , حالا دیگه قرمه سبزی منو دوس نداری کوبیده اصغر آقارو دوس داری ؟ کامران ن ن ن حالا تخم مرغ سیب زمینی دوس داری ؟؟؟
بابام : کامران میکشمت ت ت ت ت
من : چرا خو بابالی ؟
بابام : مامانت زورش به من میرسه منم زورم به تو میرسه
حامد داداش شرمنده امشب هم باید خونه شما بخوابم