آقا6ساله بودم بابام یه دوچرخه ازاین فسقلیا که شمارش16بودگرفت بعد پسرهمسایمون یه دوچرخه24داشت من تو کف دوچرخش بودم به من گفت بیامسابقه بدیم آقاخیال نکنید کم آوردم جلوشا نه ازاین فکرا نکنین مسابقه شروع شد پسرهمسایمون یه رکاب میزد من به ازای هر رکاب اون15تا رکاب میزدم تا میرسیدم بهش آقاعرق سرازیر شده بود از صورتم که پسره دوچرخش زنجیرانداخت ومن ازفرصت استفاده کردم نفراول تور توردوفرانس شدم"نتیجه اخلاقی هم داره یادبگیر:"فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه"اگه خوشت اومد لایک کن دمت جیز