بوفه مدرسه ما رنگ تفریح ها خیلی خیلی شلوغ میشه یه دونه اقای اصغری وایمیسه اونجا کلی بچه هرکدوم یه چیزی میخوان...
حالا منم دیروز خیرسرم رفتم یه بستنی عروسکی بخرم یه ربع بود اونجا هی داد میزدم اقای اصغری یه بستنی عروسکی اونم اصلن گوش نمیکرد منم دیگه حرصم گرفته بود یهو داد زدوم اقاااای عرررروووووسکیییییییی یه بستنی اصغری!کل بوفه ترکید!
اقای عروسکی؟!