یـبار مخـاطب خـاص گوشیش خـاموش بود
باهاش کار واجـب داشتم مجبــور شدم زنگ بزنم خـونشون
دو تــا بوق خورد دیدم باباش برداشــت
سریــع گفتــم:ببخـــشید منزل سعـیــدی؟
اومـــد یه دستی بــزنه گفــت:بعله بفرمــائیدo.0
گفتم:ببخشید اشتباه گرفتم :)))))