سوار اتوبوس شدیم با دوستم من از شدت خستگی خوابم برد بعد وقتی به خونمون نزدیک شدیم دوستم صدام زد گفت پاشو الان نگه داشت پیاده شو رسیدی من انقد گیج خواب بودم از دوستم که خدافظی نکردم هیچی وقتیم خواستم پیاده شم سرم خورد به میله ی وسط پله های اتوبوس ملت کف اتوبوسو جویدن