******************(3 تا!!! یا 3تا ؟؟؟ داخل همه پستهام هست)علامت اختصاصی abas_m223
یـه بـارم چـنـدسـال پـیـش بـا دخـتـرهـمـسـایـمـون ((کـبــری سـیـبـیـل)) تـو پـارک نـشـسته بودیم رو نیمکت و داشتیم میـحرفیدیم ، یهو دیدم دو تامامور دارن میان سـمـتـمـون ،قبل اینکه مارو کـنار هـم بـبـینن خـودم رو ازش جدا کردم ولی بازم اومدن سمتِ ما و ماموره بـا خـنـده پرسید: خـانـوم و آقا نسبتشون چیه ؟؟؟
قبل اینکه کبری سیبیل حرفی بزنه گفتم:نسبتی نداریم ، آشناییتی هم نداریم ، فقط رو یه نیمکت نشستیم، مشکلیه ؟گفت نه شازده چه مشکلی باشه، گوشیاتونو لطف کنید فقط...به من گفت شمارت چنده ؟!!
شـمـاره ی منـو با گوشـی کـبـری گـرفـت رو گـوشـیش نوشت" عــشــقـم "بهش گفت شما همه ی غـریبـه ها رو عشقم سیو میکنی ؟!؟
بعـد شـمـاره اونـو بـا گوشـی مـن گرفـت...رو گوشی منم افتاد : " خِــپــل "گـفـت خواهـر مـن آخـه واسـه چـی بـا هـمـچـیـن پسری رفـیـق مـیـشـی؟؟؟بـبـیـن شـمـاره شـمـارو چی سـیـو کـرده... !!!
کـبـری جــون حــلالم کــن ^_^