رو كاناپه نسته بودم يهو بابام با عصبانيت اومد طرفم يقمو گرف بلند كرد از زيرم يه تيكه پارچه چروكيده درآورد گفت اين شيه؟نگاش كردم ديدم پيرهنشه وااااي گفتم ببخشيد حواسم نبود ميگه كودن آدم ميخواد يه جا بشينه اول زيرشو تميز ميكنه گفتم بابا اون كه بز بود زد پس كلم گف پس خاك بر سرت كه از بزم كمتري يالا پيرهنمو اتو كن داشتم اتو ميكردم يه شلوار گذاش كنار گف اينم جريمت يكم بعد يه پرهن دگ با دو تا زير پوش پرسيدم اينا دگ باس شي ميگه اتو داغه انرژي هدر ميره
دگ هيشششي ندارم بگم