سال اول دبيرستان كه بودم سرويس من و دوستام دير كرده بود. ماهم حوصلمون سر رفته بود تصميم زنگ مدرسه رو بزنيم و اذيت كنيم. يه سريا هم شكلك پشت آيفون درميوردن. كه يهو ناظم صدا زد اين اداها چيه! زشته واسه شما. حالا ماهم اينورو نگا اونورو نگا كه ناظم كجاست!
كه ناگهان فهميديم آيفون تصويريه و دوربينش توش مخفي!
ديگه از اونوقت كه انضباطم شد ١٦سه ساله من حتي يه لحظه مكثم جلو آيفون نميكنم موقه رد شدن و تو اون محوطه لال ميشم:-