خاطرات خنده دار نویسنده : طنز پرداز تاریخ : سه شنبه 27 بهمن 1394 نظرات 0 اقا ما مغازه شيشه فروشي داريم نشسته بودم داشتم دنبال مشتري ميكشتم ديدم ي نفر اومد بعداز 3ساعت قيمت سوال كرفتن ميكه بنجره ما جقد شيشه ميخاد؟ منم ي نكاهي بهش انداختم يارو هم از خجالت بدون خدافظي رفت لینک ثابت