K : E @@@@@
بچه ها روم به دیفار ، لنگ راست همتون تا زانو تو حلقم ~_^ امرو مثل این بچه سوسولا رفتم سر کلاس کتاب عمومی
رفتم تو فکر پستاتون یه لبخند خوشگل رو لبای قشنگم نقش بست @@
یه دفعه دیدم دختری که تو افق
دیدم بود داره بهم لبخند میزنه @@
ناموسن قیافش مثل وقتایی بود که بابا بزرگم خمیازه میکشید و دستشو تا آرانج میکرد تو مماغش عاغا کلاس تموم شد رفتم برم دستشویی دختره جلوم بود یه دفعه برگش گف : آقا کامران این لبخندا و افتادی دنبالم یعنی چی؟؟ من باهات رفیق نمیشم اگر میخوایم بیا خواستگاریم ^_^
من : جاااااان @@ من به هفت جد پس و پیشم خندیدم به تو لبخند بزنم ، دختر من خودم نومزد دارم ، اینم انگشترانم ، بیا این ور تو خودم ریدم ~_^ دخترا جدیدن اصلا نمیترسن از روز رستاخیز ^_^
عاغا نهم ماه بعد تولدمه همین الان پولاتون رو جمع کنید که به همین دکمه اینتر قسم نهم با کادو نیاد راتون نمیدم ~_^ خخخخ