عاقا همسایه اقاجونم یه بار ازدواج کرده بود بد با چت با یه جناب مهندسی اشنا میشه که ایشونم طلاق گرفته بودن تازه زنش وقت رفتن همه جاهازشو گذاشته بود!!!! بدم خیلی شیک باهم ازدواج میکننو الان در کمال خوشین!!
اونوخ ما میریم چت پسر بچه 13 ساله میاد بهمون میگه: هی یو!!!افتخار اشنایی میدی؟؟
نمیدونم چرا وختی بهش گفتم خاله جون مشقاتو نوشتی اومدی اینجا ناراحت شد!!!!