رفته بوديم عروسي . همه خانوما وسط داشتن ميرقصيدن يني اينطوري بگم همه صندلي ها خالي بود يهو يه دختر خانوم با لباس عربي و موهاي خيلي بلند فر اومد وسط و بقيه خانوما كشيدن كنار. خانومه شروع كرد به عربي رقصيدن همه هم ازش تعريف ميكردن يكي ميگفت چه اندامي يكي ميگفت چه صورتي منم اومدم حسوديمو مخفي كنم گفتم ماشالا چه موهايي داريه. همينطوري خانومه رقصد و رقصيد يهو اومد موهاشو بچرخونو كلاه گيسسش در رفت افتاد وسط جمعيت
منو ميگي :D
حضار رو به من :O
حضار رو به خانومه :@
موي مصنوعي ---------------`````````