عاغا چند هفته پيش يه عروسي دعوت بوديم تو جردن ، خيليم شيك و پيك كرده بوديم كه مثلا عروسيه باكلاسيه، خلاصه رفتيم يه جا خالي پيدا كرديم نشستيم، لامصبا هيشكي به خودش تكون نميداد پاشه برقصه بنده خدا خوانندهه هرچي آهنگ بلد بود خوند ديگه ديد داه كم مياره شروع كرد به خوندن اين:
گرگمو گله ميبرم... چوپون دارم نميزارم... دندون من تيز تره..... هيچي ديگه منو پسر داييام داشتيم كله همديگرو نشخوار ميكرديم.
(پست اولمه ها)