سوم دبیرستان یه معلم داشتیم که هر وقت حرف میزد گوشه ی بالای کلاس یا مهتابی رو سقف کلاسو نگاه میکرد اصلا به دانش آموزا توجهی نداشت
یه روز دانش آموزا تصمیم گرفتن یه کاری کنن دیگه اون بالا رو نگاه نکنه
آغا با هم قرار گذاشتیم رو اون قسمتی که اون خیره میشه عکس الاغ بچسبونیم
این کارو کردیم کنارشم نوشتیم چقدر منو نگاه میکنی مگه خودتو ندیدی تا حالا؟؟
از اون به بعد دیگه اونجا رو نمیدید فقط سرشو پایین مینداخت زمینو میدید آخر سر یه فکری هم به حال زمین کردیم تف رو زمین میکردیم از اون حال به هم زنا
آخر سر مارو نگاه کرد !!!
چه خلاقیتی داشتیم خداییش؟؟؟