عاغا يه سوتي يادم اومد در حد لاليگا...
اين خواهرم خوره ي smsفرستادنه به طوريكه از لحظه ي بيدار شدن تا 4صبح سرش تو گوشيه يه بار كه كلافه شده بودم از دستش تصميم گرفتم اينبار كه در حال sms فرستادن ديدمش پيشه بابام ضايعش كنم تا كمتر اس بده...
خلاصه از سر يخچال كه برگشتم تو اتاقم ديدم داره اس ميده با يه صداي رسا و بلندي داد زدم اين وقت شب به كدوم خري داري اس ميدي اخه (دقت كنيد كدوم خري)تو همين موقع صداي زنگ smsبابام اومد....نگو اين خواهر نابغه من از اتاق اس داده بابا واسم شارژ بخر(نميخواسته ما بفهميم)هيچي ديگه من تا همين امروز محو بودم الان اومدم اين پست رو بذارم برگردم افق!